ورزش حرفهای
زندگیهای به اصطلاح مدرن جذابیت های زیادی برای من دارند. یکی از این جذابیت ها "ورزش حرفهای" است. اصولا ورزش فعالیتی است فیزیکی و فکری برای شادابی و تقویت روح و جسم. چیزی که به هیچ وجه در ورزش حرفهای دیده نمیشود. نگاه کنید به مصدومیتهای وحشتناک فوتبالیستها در میدان. مرضهای لاعلاج بوکسورها، وزنهبردارها و .. در دوران بازنشستگی و ضعف جسمانی اغلب ورزشکاران حرفهای در دوران میانسالی. اینکه ورزش حرفهای اصلا ورزش محسوب میشود یا نه بماند. فلسفهی وجودی چنین پدیدهای برایم همیشه سوالی بیپاسخ بوده است. فیلم گلادیاتور را یادتان هست؟ ورزش حرفهای و بویژه فوتبال مرا به یاد آن میاندازد. در کتاب «تاریخ روم باستان»، شرح مفصلی دربارهٔ گلادیاتورها آمده است، که برخی اطلاعات آن جالب توجه است:
رومیان برای سرگرمی خود، بردگان را وادار میکردند که با یکدیگر و یا حیوانات درنده به مبارزه و نبرد برخیزند. چنین بردگانی را گلادیاتور مینامیدند. رومیان طرز به کار بردن انواع اسلحه را به آنها میآموختند و در زندان از آنها نگهداری میکردند. برای مبارزات گلادیاتوری، میدان مخصوصی درست کرده بودند که آمفیتاتر نام داشت و شبیه سیرکهای امروزی بود.
میدان که همان میدان است. گلادیاتورهای نتراشیده و نخراشیده شدهاند بازیکنان خوشبر و رو. مسابقه هم که همان مسابقه است، بازنده دارد و برنده. بازیکنان را هم که خرید و فروش میکنند. صاحبان سرمایههای کلان هم که باشگاهدار هستند. مینشینند و تماشا میکنند. مردم هم هورا میکشند و بالا و پایین میپرند. روشنفکران عزیز نگویند ورزش حرفهای امروز یک علم است، بعد اقتصادی دارد و زبان مشترک همهی مردم دنیاست. گلادیاتورداری(برده داری) هم یک تخصص بوده است در زمان خودش. یک تجارت هم بوده است. طرفداران بیشماری هم داشته است. جهالت همان است که بوده است. تنها مهر مدرنیسم بر پیشانیاش خورده و مانند بیشمار جهلهای انسان معاصر از بیهودگی تبرئه شده است. و این جهالت چیزیست شبیه مواد افیونی. لحظاتی گذرا عدهای را شادمان از پیروزی، از خود بیخود میکند و چندی بعد باز در آشفتگی رهایشان میکند. ورزش حرفهای گاهی حتی از مواد افیونی هم بیارزشتر است. عزیزانی که از این مواد مصرف میکنند مطلع هستند که نشئگی در مواقع استعمال امریست بدیهی. گرچه بعد از آن خماری پیش میآید. اما در ورزش حرفهای حتی نشئگی کوتاهمدت هم قطعی نیست و ممکن است تیم مورد علاقهی شما با یک باخت شما را مستقیم راهی خماری کند. جهالت جهالت است. هر چقدر هم که آن را در زیر حرفهای زیبا و مراسمهای پر زرقوبرق پنهان کنند باز بوی تعفنش فضا را پر خواهد کرد. بویی که اینقدر انسان {مدرن} آن را استشمام کرده که کر بویی گرفته و حواسش به عاقبت کار نیست.
پینوشت 1 : ورزش در جایگاه خود امریست ارزشمند و ضروری و این فرق دارد با ورزش در جایگاه یک حرفه یا همان ورزش حرفهای.
پینوشت 2 : دستهای به دستهبندی موضوعات این وبلاگ اضافه شده است با عنوان "حرف رایگان " و اگر خدا بخواهد خزعبلاتم را در مورد موضوعات اجتماعی در آن قرار میدهم. آنچه خواندید اولین بود.

