حالا که آمده ای
حالا که آمده ای و غم تمام خوبانٍ تاریخ را یک تنه به جان خریده ای ،
حالا که آمده ای و غمخوار ما شده ای ،
حالا که آمده ای و تنها و تنها امید ما گشته ای ،
حالا که آمده ای ، همچون همیشه آقایی کن و هزار و صد و هفتاد و دو سال نیامدنمان را بر ما ببخش .
پی نوشت ۱ : ترخون عزیز که اکنون در حرم سلطان ایران است گفت تا سخنی از قولش بنویسم فلذا :
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پی نوشت ۲ : روزگــــ شل.غم ـــــار هم که مشغول چندین عروسی هستند گفت :
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا شود گوشه چشمی به ما کنند
همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید…
چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت)
یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان)
وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی)
بوی باران عطر خاک (باران سادات)
پرسه خیال (رضوان پری)
میثاق ( زینب حیدری)
انتهای بیراهه (ف@طمه)
حرف های نزدیک ( mEmol )
ترخون (مهدی زرین قلم)
پنجره ( محمد رضا)
منتظر پرواز
طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه)
بی تو با تو بودن (سحر،طه)
مینی تاک (هانیه)
ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف)
سین عین طا
جشن بارون (نسرین)
سپیده دم (محمد مهدی قاضی)
روزهای من (یک بنده ی خدا)
روزگــــ شل.غم ـــــار (محمد)
پسر خاک (ساجد)
نامه ها (امید حق گویان)
ما که رفتیم (محمد)
ملکه نیمه شرقی
.:ساعت ۲۵:.
سردار
به همین زودی (مهشید)
دری وری های یک کیبورد به دست
صور اسرافیل (زهرا)
خانوم مهندس می نویسد

