تلفنِ سکّه ای
دنیا را سر و ته کنید تا همه ی سکّه ها از جیبش بیرون بریزد .
تمام شهر را گشته ام ؛
تلفن های سکّه ای را جمع کرده اند .
تمام شهر را گشته ام ؛
تلفن های سکّه ای را جمع کرده اند .
ایرانسل هم که مدام شارژ تمام می کند .
دل خوش کرده ام به اپراتور سوم - رایتل - .
شاید صدایم را به - تو - برساند .
و یکی از آن سکه های پنج تومانی - که پشتش نقشه ی ایران حک شده است - را داخلش بیندازید .
بعد حواسِ تان را جمع کنید و شماره ای را - به اشتباه - بگیرید .
کسی آنطرف خط مدام اَلو اَلو میگوید .
چندبار توی تلفن فوت کنید ؛شاید دلِ تان - و گوشش - کمی خنک شد .
پی نوشت : گردهمایی کوچه ها بدلیل نرسیدن تعداد اعضای ثبت نام کننده به حد نصاب برگزار نخواهد شد . انشاالله در فرصتی دیگر .
و بروید داخل یکی از آن خانه ها که پریز تلفن ِشان هنوز دوشاخه می خورد .
بعد حواس ِتان را پرت کنید و سهوا دوشاخ تلفن را بزنید داخل پریز برق .
کسی دارد مدام به شما زنگ می زند .
جوابش را بدهید ؛ قبل از اینکه دلش - و تلفن ِتان - بسوزد .