حماقت های دوست داشتنی (2)
خوشبختی ، خوشحالی ، خوشگل ، خوشمزه ، ... .
حماقت نهفته در وجودشان حالم را ناخوش می کند .
حماقت های دوست داشتنی (1)
اما نگران نباش ، این لبخندهای مصنوعی روزی تو را شاد خواهند کرد .
این را از سبدهای میوه ی قاب شده بر دیوارِ خانه ی آدم های شاد می توان فهمید .
عاشقانه (5)
روزی تنهایت خواهم گذاشت ،
آنوقت تو می مانی و یک گَلّه یابویِ دست به آب .
نکته : به لطفِ آقایِ بلاگفا تعدادی از پست هایم پَرید . خدا خیرش دهد ؛ کمی کم کرد از این بیهودگی ها .
لطفن سکوت را رعایت کنید
می رویم سبدِ کالایِ مان را بگیریم . سکوت .
خَر تو خَر
تمام رُخ ، سه رُخ یا نیم رُخش فرقی ندارد ؛ با پس زمینه ی سفید .
قابَش کنید و بزنید به دیوار اتاق .
چشمِ تان که به چشمَ ش بیفتد ،
رُخ در رُخ می شود .
یک فرشِ چشم نواز
سه مجری نشسته اند سمت راست ؛ زیر پایشان یک فرش زیبا چشم نوازی می کند و روبرویشان یک روحانی لبخند می زند . دکتر حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران بعد از صد روز آمده تا گزارش بدهد . گزارشی از عملکرد صدروز اول فعالیت دولت تدبیر و امید . مجری ها مدام لبخند می زنند و می خواهند هر طور شده القا کنند فضای گفتگو بسیار صمیمی است ، که نیست . سوالها پیرامون مسایل اقتصادی شروع می شود . اوضاع مملکت خیلی خراب تر از آن چیزی است که فکرش را می کردیم . این را رییس جمهور مدام با بیان های مختلف اعلام می کند . آمار و ارقامی که می دهد بعضا هولناک است . واکنش مجریان نیز به آمارها در نوع خود منحصر به فرد است . انبار ها خالیست . خزانه هم . یاس و نا امیدی همه جا را پر کرده و مردم نسبت به همه چیز بی اعتماد شده اند . البته همه ی این شرایط مربوط می شود به قبل از حماسه ی ۲۴ خرداد . بعد از آن خزانه کمی پر می شود . انبارها نیز . امید می آید با اعتماد . و آرامش سایه می افکند بر سر مردمی که هشت سال عذاب کشیده اند . مجری ها ذوق زده شده اند از اینکه کسی اینطور بی پروا دولت قبل را به سیخ می کشد و مدام در تایید فرمایشات فرمایش می کنند . بغضی فرو خورده انگار سر باز کرده است . حسرتی عمیق برای انتقام . محمود احمدی نژاد کارهای زیادی کرد . یکی از مهمترین کارهایش این بود که کارهایی که گذشتگان کردند را انجام نداد . کارهای زیادی کرد و از قضاوت تاریخ نهراسید . گمانم می رود که این روحانیِ نشسته در سمت چپ روزگار سختی را در پیش داشته باشد . کنار دستی هایش و پشت سری هایش زندگی را برایش سخت خواهند کرد . این جماعت ید طولایی دارند در سواری کشیدن و سواری ندادن . دیروز سه شنبه ششم آذر ماه نود و دو دادگاه محمود احمدی نژاد برگزار شد و او در دادگاه حاضر نشد . شب در جعبه ی جادو در دادگاه علنی حکمش اجرا شد . به سیخ کشیدندش .
به هم سایه لبخند بزنیم
چند روز پیش سرِ ساختمان ( دقیقن سرِ ساختمان ، رویِ بام ) یک استادکارِ افغانی گلایه می کرد . می گفت در ایران اگر یک ایرانی با یک افغانی دعوا کند عابران آنها را دوره می کنند و می گویند : " بِزنش این مَردکِ افغانی رو . " می گفت اما در افغانستان اگر یک افغانی با یک ایرانی دعوا کند عابران می ریزند سرِ افغان و می گویند : " خجالت بِکَش ، مگر نمی بینی غریب است . " راست می گفت استادکارِ افغان ؛ یکی از دوستانِ سفر کرده به افغانستان این مرامِ افاغنه را به چشم دیده بود .
هم نوع ، هم سایه ، هم زبان ، هم کیش ؛ این همه "هم" برای یک لبخند کافی نیست؟! .
همه ی قبرهایِ من / سه

همه ی قبرهایِ من / دو


