شانه ی تخم مرغ

دخترکِ احمق خروار خروار نامه ی عاشقانه ی پسرکِ احمق را می دهد به نمکی ؛

و امروز پسرک نمی داند که شانه ی تخم مرغِ صبحانه اش از آن نامه هاست .

 

هم خانه ی : شانه نویسی |
۱۳۹۱/۰۸/۲۱  21:00

شانه ی پلاستیکی

به گمانم قبل تَر ها شانه ای بوده ام پلاستیکی ؛

که دخترکی احمق موهایش را با آن شانه می کرده تا پسرکی احمق تَر او را تحسین کند .

شانه خالی کردن های امروزم از جنسِ بدِ پلاستیک هاست . 

هم خانه ی : شانه نویسی |
۱۳۹۱/۰۸/۲۰  0:00

شانه به شانه

" شانه به شانه ات تا قلّه ی قاف می آیم " .

این را پسرکی احمق به دخترکی احمق تَر می گفت ؛

وقتی نفس هایشان از بالا رفتن یک ساختمان پیزُری به شماره افتاده بود .

هم خانه ی : شانه نویسی |
۱۳۹۱/۰۸/۱۶  20:00
www.ramesht.ir
چه بی صبرم من